13 جولای

در ستایش فرهنگی که نداریم (به بهانه آبروریزی هموطنانمان در فضای مجازی)

در ستایش فرهنگی که نداریم (به بهانه آبروریزی هموطنانمان در فضای مجازی)

در ستایش فرهنگی که نداریم (به بهانه آبروریزی هموطنانمان در فضای مجازی)

رسالت یک رسانه ارائه خبر بی طرفانه، گزارش، نقد و تحلیل حوزه فعالیت آن و پیگیری حقوق کاربران در بخش های مرتبط با این حوزه است. بارها و بارها پیش آمده که رسانه های متعهد با ارائه راهکار، پیشنهاد و راه اندازی موج مردمی تلاش کرده اند بخشی از حقوق کاربران و مردم جامعه را به مسئولین یادآوری کرده و در راستای تحقق خواسته های آنان فعالیت کنند. بدون شک تمام رسانه های حوزه تکنولوژی کشور به دفعات برای رفع محدودیت ها از شبکه های اجتماعی تلاش کرده اند و با پیگیری و پرسش از مسئولان، نقش مهمی در عدم ایجاد محدودیت بر روی پلتفرم هایی مانند اینستاگرام و تلگرام داشته اند. اما روندی که اخیرا در بین کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی در حال شکل گیری است چیزی به جز سر شکستگی برای مردم ایران و رسانه ها به همراه ندارد.

این بار باید نقش ها را تغییر داد. این بار به جای اینکه رسانه ها به دنبال پیگیری مطالبات کاربران باشند، باید خود کاربران را مورد پرسش قرار داد. آن دسته از کاربرانی که بی مهابا به صفحات اجتماعی چهره های بزرگ و کوچک حمله می کنند و عقده حقارتی که مشخص نیست از کجا سرچشمه میگیرد را بر سر فرهنگ ایرانیان آوار می کنند باید مورد پرسش قرار گیرند. باید پرسید آیا توهین و هتاکی به زنان و دختران سرزمین خودمان شما را به حد کافی خوشحال نمیکند که بی فرهنگی و توهین ها را به خارج از مرزهای ایران صادر کرده اید؟ باید از این افراد پرسید که با فحاشی و نوشتن متن های سراسر توهین جنسی به مردان و زنان چه عایدی به دست خواهند آورد؟ آیا تا به حال به این نکته اندیشیده اند که شوخی کثیف و حقارت بار آنها و خنده های از سر بی خردی و بی فرهنگی، چه بار سنگینی بر روی دوش مردم ایران در تمام نقاط کره زمین قرار می دهد؟ یک روز مجری برزیلی مورد هجوم لشکر عقده های جنسی ما قرار می گیرد، روز دیگر والیبالیست ایتالیایی با انواع و اقسام فحش هایی که به مادرش روانه می شود مواجه می شود، بار دیگر فوتبالیستی که در یک درگیری ساده که برای همه بزرگان این رشته پیش آمده بازیکن مورد علاقه ما را مصدوم می کند و در حالی که همه هموطنان فوتبالیست مصدوم تنها در سکوت در آرزوی کسب موفقیت هستند، ما هجومی دیگر باره را آغاز می کنیم تا بداند نباید روی پای ستاره تکل میرفته و هنوز عتاب ها و سرزنش ها به پایان نرسیده، دختر رئیس جمهور آمریکا به ناچار و از روی استیصال از انواع حملات جنسی که به او و خانواده اش شده، صفحه عمومی اش را به روی همگان می بندد.

رسم ما این است که مخاطبانمان را “دوستان عزیز” خطاب کنیم. اما در کمال احترام باید اعتراف کنیم ما هیچ گونه دوستی با افرادی که اینگونه کمر همت به تاراج فرهنگ ایران بسته اند نداریم. شخصی که بدترین توهین های کلامی و جنسی را در صفحه دختری نوجوان می نویسد و خنده ای نکبت بار بر لبانش می نشیند، آیا تا به حال به این فکر کرده که اگر همین کار را شخصی در آن کشور انجام دهد، چه مجازات سنگینی برایش در نظر گرفته خواهد شد و برچسب متجاوز جنسی تا ابد با او همراه خواهد بود؟ آیا این فضای مجازی آنقدر ما را گستاخ کرده که هر طور خواستیم با خلق جهان سخن بگوییم و به ریش همه افرادی که با این کار دچار مشکل میشوند بخندیم؟ تا به حال حتی یک ثانیه به این فکر کرده اند که با الگوریتم های رایج امروزی می توان هر پیامی را از هر زبانی به زبان های دیگر ترجمه کرد و دیگر نمی توان پشت کاراکترهای فارسی پنهان شد؟

سخن گفتن کافیست. ما مردم ایران باید فکری به حال فرهنگی که دیگر ذره ای از آن باقی نمانده کنیم و اجازه ندهیم گستاخی عده انگشت شماری که عقده های فروخورده خود را با فریاد زدن توهین های کلامی و جنسی می پوشانند، چهره همه ما را تخریب کند.

                از خدا جوییم توفیق ادب                       بی‌ادب محروم گشت از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد                          بلکه آتش در همه آفاق زد

در ستایش فرهنگی که نداریم (به بهانه آبروریزی هموطنانمان در فضای مجازی)

(image)

رسالت یک رسانه ارائه خبر بی طرفانه، گزارش، نقد و تحلیل حوزه فعالیت آن و پیگیری حقوق کاربران در بخش های مرتبط با این حوزه است. بارها و بارها پیش آمده که رسانه های متعهد با ارائه راهکار، پیشنهاد و راه اندازی موج مردمی تلاش کرده اند بخشی از حقوق کاربران و مردم جامعه را به مسئولین یادآوری کرده و در راستای تحقق خواسته های آنان فعالیت کنند. بدون شک تمام رسانه های حوزه تکنولوژی کشور به دفعات برای رفع محدودیت ها از شبکه های اجتماعی تلاش کرده اند و با پیگیری و پرسش از مسئولان، نقش مهمی در عدم ایجاد محدودیت بر روی پلتفرم هایی مانند اینستاگرام و تلگرام داشته اند. اما روندی که اخیرا در بین کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی در حال شکل گیری است چیزی به جز سر شکستگی برای مردم ایران و رسانه ها به همراه ندارد.

این بار باید نقش ها را تغییر داد. این بار به جای اینکه رسانه ها به دنبال پیگیری مطالبات کاربران باشند، باید خود کاربران را مورد پرسش قرار داد. آن دسته از کاربرانی که بی مهابا به صفحات اجتماعی چهره های بزرگ و کوچک حمله می کنند و عقده حقارتی که مشخص نیست از کجا سرچشمه میگیرد را بر سر فرهنگ ایرانیان آوار می کنند باید مورد پرسش قرار گیرند. باید پرسید آیا توهین و هتاکی به زنان و دختران سرزمین خودمان شما را به حد کافی خوشحال نمیکند که بی فرهنگی و توهین ها را به خارج از مرزهای ایران صادر کرده اید؟ باید از این افراد پرسید که با فحاشی و نوشتن متن های سراسر توهین جنسی به مردان و زنان چه عایدی به دست خواهند آورد؟ آیا تا به حال به این نکته اندیشیده اند که شوخی کثیف و حقارت بار آنها و خنده های از سر بی خردی و بی فرهنگی، چه بار سنگینی بر روی دوش مردم ایران در تمام نقاط کره زمین قرار می دهد؟ یک روز مجری برزیلی مورد هجوم لشکر عقده های جنسی ما قرار می گیرد، روز دیگر والیبالیست ایتالیایی با انواع و اقسام فحش هایی که به مادرش روانه می شود مواجه می شود، بار دیگر فوتبالیستی که در یک درگیری ساده که برای همه بزرگان این رشته پیش آمده بازیکن مورد علاقه ما را مصدوم می کند و در حالی که همه هموطنان فوتبالیست مصدوم تنها در سکوت در آرزوی کسب موفقیت هستند، ما هجومی دیگر باره را آغاز می کنیم تا بداند نباید روی پای ستاره تکل میرفته و هنوز عتاب ها و سرزنش ها به پایان نرسیده، دختر رئیس جمهور آمریکا به ناچار و از روی استیصال از انواع حملات جنسی که به او و خانواده اش شده، صفحه عمومی اش را به روی همگان می بندد.

رسم ما این است که مخاطبانمان را “دوستان عزیز” خطاب کنیم. اما در کمال احترام باید اعتراف کنیم ما هیچ گونه دوستی با افرادی که اینگونه کمر همت به تاراج فرهنگ ایران بسته اند نداریم. شخصی که بدترین توهین های کلامی و جنسی را در صفحه دختری نوجوان می نویسد و خنده ای نکبت بار بر لبانش می نشیند، آیا تا به حال به این فکر کرده که اگر همین کار را شخصی در آن کشور انجام دهد، چه مجازات سنگینی برایش در نظر گرفته خواهد شد و برچسب متجاوز جنسی تا ابد با او همراه خواهد بود؟ آیا این فضای مجازی آنقدر ما را گستاخ کرده که هر طور خواستیم با خلق جهان سخن بگوییم و به ریش همه افرادی که با این کار دچار مشکل میشوند بخندیم؟ تا به حال حتی یک ثانیه به این فکر کرده اند که با الگوریتم های رایج امروزی می توان هر پیامی را از هر زبانی به زبان های دیگر ترجمه کرد و دیگر نمی توان پشت کاراکترهای فارسی پنهان شد؟

سخن گفتن کافیست. ما مردم ایران باید فکری به حال فرهنگی که دیگر ذره ای از آن باقی نمانده کنیم و اجازه ندهیم گستاخی عده انگشت شماری که عقده های فروخورده خود را با فریاد زدن توهین های کلامی و جنسی می پوشانند، چهره همه ما را تخریب کند.

                از خدا جوییم توفیق ادب                       بی‌ادب محروم گشت از لطف رب

بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد                          بلکه آتش در همه آفاق زد

در ستایش فرهنگی که نداریم (به بهانه آبروریزی هموطنانمان در فضای مجازی)

دانلود آهنگ جدید